......زنگ انشا........

دختران بنت الهدی

......زنگ انشا........

دختران بنت الهدی

                                        بدن ما ا زچه چیزی ساخته شده است؟                                                                                                                              بلاخره من هم ره صد ساله را یک شبه رفتم وانقدر درس خواندم و حرف ننه ام را گوش گرفتم تا اینکه خانم انشا

 متوجه نبوغ سرشار ما از علم پزشکی شدند وغیر مستقیم از ما خواستند تا در قالب انشا کمکشان کنیم و مقاله ای برایشان بنویسیم

و اما بدن ما از یک شلوار گشاد پارچه ای به رنگ خاکستر که به جای زیپ دو دکمه شکسته و غیر استاندارد کوچک دارد که همیشه قبل از داخل شدن به سوراخ دکمه بیرون میپرد و یک پیراهن خیلی تنگ چهار خانه که روی سینه ی سمت راستش یک وصله ی قهوه ای به جای جیب خود نمایی میکند که تا کنون هیچ خیاط تردستی نتوانسته کوتاه یا بلند بودن استین های انرا تشخیص دهد و یک جفت کفش سفید اسپورت مشکی نما که تنها خودم میتوانم با ان راه بروم زیرا میدانم با چند جفت جوراب کهنه و باز اینکه با استفاده از چه مقدار پنبه جاسازی شده این کفش اماده راه رفتن میشود واما جوراب که دیگر مهم نیست زیرا به گفته ننه ام کسی از داخل کفش ادم خبر ندارد و همین در خانه ما باعث شده که هر کسی صبح زود تر از همه بیدار شد اولین جوراب را که پیدا کرد بپوشد پدرم میفرماید من باید به اندازه ی نان برای شما جوراب بخرم و همیشه باز هم ما یک جفت کم داریم و در نتیجه همه ما به بهانه جوراب سحر خیز شده ایم و هر روز یکی از ما مجبور است بدون جوراب کفش بپوشد یا به زبان ساده تر ما 6 جفت جوراب را به نوبت 7 نفرمان میپوشیمکه متاسفانه سهم من همیشه جمعه است و انکه جمعه سهم میگیرد باید همه جوراب ها را بشوید که این دیگر خودش یک مقاله ادبی هنری اجتماعی سیاسی میشود و اما بدن ما احتیاج به خیلی چیز های دیگر هم دارد وباز داشتن عینکی که شیشه سمت چپ ان شکسته و به جای دسته از کش استفاده میکنم باعث شده که من خیلی چیز ها را نبینم و همین ندیدن بهترین دلیل است که هیچ وقت هوس هیچ چیز نکنیم که در نتیجه به دستگاه گوارش هم خیلی احتیاج نداریم که با گذشت زمان تمام سلول های بدنمان حسرت شده و شاید هم توان مالی پدرمان به ما این اجازه را نداده و ما فقط یک مجسمه ی سنگی متحرک هستیم که احساسمان هم گنگ است و با زبان لال برای گفتن چیزی نداریم بنابر این ما از موضوع انشا امروز نتیجه گرفتیم که استثنایی هستیم و بدن ما از هیچ چیز ساخته نشده و میتواند در مقابل هر ویروس و هر خواسته ای مقاوم باشد.

  

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.